اشک و دستمال کاغذی ...







اشک و دستمال کاغذی ...  

 

 

http://night-gallery.ir/images/gallery/Exis-Night%20Gallery-39335.jpg

 

 

دستمال کاغذی به اشک گفت :قطره قطره ات طلاست
یکم از طلای خود حراج میکنی؟عاشقم،با من ازدواج میکنی!؟


اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی!!!
تو چقدر ساده ایخوش خیال کاغذی!


توی ازدواج ما،تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی


پس برو و بی خیال باش
عاشقی کجاست!!؟


تو فقط، دستمال باش !
دستمال کاغذی دلش شکست گوشه ای کنار جعبه اش نشست


گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد آخرش دستمال کاغذی مچاله شد


مثل تکه ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد


چرک و زشت،مثل این و آن نشد
رفت اگر چه توی سطل آشغال


پاک بود و عاشق و زلال !
او،با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانه‌های اشک کاشت !

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 19:45 | + | موضوع: <-CategoryName-> |